شنبه 86 فروردین 25 , ساعت 11:37 عصر
به خرابات روم بهر نگهداری دل
تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل
دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان
من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل
خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است
ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل
اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید
روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل
هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد
تنگ شد حوصله از دست پرستاری دل
چه زیان ها که نمودم ز ره دلخواهی
چه ملامت که کشیدم به هواداری دل
ای فنا چاره دردی نتوان کرد مگر
اشک خونین و دعای سحر و زاری دل
ملا علی همدانی ( رضوان الله تعالی علیه )
نوشته شده توسط معراج اندیشه | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ